Uncategorised
ناظر: جدائی ناپذیری جنایت از فساد. نمادهای جنایت که در فساد جامعالشرائط هستند- ۳
َ٭ شیخ عباسعلي عليزاده، دادستان انقلاب:
در دهه هفتاد و هنگامي كه سيد محمد خاتمي به رياست جمهوري رسيد، شخصی به نام عباسعلي عليزاده به دادستاني برگزيده شد كه اتفاقا قاضي سعيد مرتضوي نيز معاون وي بود . عملكرد این دو در آن سالها، بعنوان قضاوت جنایت آمیز ، در عصر ولایت مطلقه فقیه، از خاطره تاریخ پاک نمیشود.
پروندههاي فسادکاریهای او در استان خراسان وجود داشتند. طبق معمول در رژیم، از افرادي استفاده ميشود كه داراي پروندههاي خلاف مالي و اخلاقي باشند تا که مطیع باشند وهر حكمي را كه قدرتمدارها خواستند صادر کنند.
ارتکاب فسادهای پرشمار از انواع فساد جنسي، ترانزيت و قاچاق مواد مخدر و تشكيل خانه فساد و آدم ربايي و زورگيري و اختلاس اموال مردم، مجاز است و مرتکبان به مقامهای حساس قضائی و امنیتی گمارده میشوند. به يكي از پروندههاي عباسعلي عليزاده كه اتفاقا با حجت الاسلام پور محمدي نيز نسبت سببي دارد، بر اساس سندي از واواک توجه فرماييد:
●افشاي يك سند وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي در زمان فلاحيان.
توضيح سند
آرم جمهوري اسلامي. بسمه تعالي.
ج.ا.ا.
وزارت اطلاعات
مركز استان خراسان.
با سلام و تحيات وافره.
حسب الامر آن مركز در مورد تحقيقات دامنه دار در خصوص مسائل و ارتباطات آقاي عباسعلي عليزادهرئيس فعلي دادگستري اين استان و پيگيري روابط نامطلوب نامبرده بصورت كاملا محرمانه اين ستاد بابكار گيري سه تيم كاملا مورد تائيد... بمدت140 روز به نتايج زير دست يافته است كه حضورتان ارائه ميگردد.
نزديكان و همكاران ايشان در زير مجموعه قضائي كه در كليه امورات با يكديگر مشتركا فعال ميباشند.
1- آقاي سيد حسن شريعتي معاون ايشان. (بعدها ايشان مسئوليت بالاتري را در اختيار گرفت)
2- آقاي علي اكبر يساقي معاون ايشان . (ايشان بعدها به تهران آمد و در امور زندانها مسئوليت داشت)
3- سيد مرتضي بختياري قائم مقام دادگستري استان. (ايشان بعدها به رياست سازمان زندانها و وزارت دادگستري و استانداري اصفهان رسيد)
4- محمد ميلاني رئيس شعبه سه تجديد نظر استان خراسان. (بعدها مقام بالاتري در همان استان را به دست آورد)
5- سيد محمد صادق زاده طباطبائي رئيس دادگاه تجديد نظر استان .
6- محمد سلامتي
7- شهرام شجاعي .
8- ناصر واعظ طبسي.
9- بسياري از بوميان منطقه كه در ذيل به آنها اشاره ميگردد.
● موارد مورد تخلف عباسعلی علیزاده عبارتند از :
1- به مالكيت در آوردن مجتمع چهار طبقه در رضا شهر .
2- بمالكيت در آوردن ساختمان دادگستري كه بسياري از مردم استان با پرداخت مبالغي منتظر دريافتسهم خود از اين ملك بودهاند كه با همكاري رئيس دادگاه تجديد نظر استان، طباطبائي پرونده را بنفعخود مختومه اعلام نمودند.بدين شكل كه با عدم ايفاء تعهد دعوي را مطرح نمودند و با تنافي به نفعآقايان موضوع بسرعت به ورطه مختومه كشيده شد .
3- شركت در پروژه ارسال گاز از طريق سرخس به كشور تركمنستان كه كليه برنامه هاي اجرائي بوسيلهاين مركز بصورت فيلمهاي خبري و مستند رو و پشت پرده خدمتتان ارسال ميگردد.كه متاسفانه در اينگزارش مستند، نقش جناب آقاي طبسي مشهود ميباشد.
4- اداره نمودن خانه هاي فساد بوسيله اعضاء دادگستري و زير نظر شخص آقاي عليزاده كه در اينموارد هم عكس و فيلم خدمتتان ارسال ميگردد. و متاسفانه در اين مورد در رضا شهر در محلي ازمراجعين زن و دختر به دادگستري استان استطلاع ميگردد.
5- ترانزيت 5 نوع مواد مخدر از طريق بيرجند و تايباد به تهران بوسيله آقاي ناصر واعظ كه با عنوانخريد صابون از كارخانه سانا در آن مركز مواد ارسالي از افغانستان تحويل گرفته ميشود و به كارخانهخوشاب روانه ميگردد و بعد از بسته بندي با تائيد و مهر رسمي دادگستري به امضاء منتظري معاونتقضائي آقاي عليزاده اين مواد به تهران و آسياي ميانه ترانزيت ميگردد.
6- دستور مستقيم آقايان طبسي بزرگ و آقاي عليزاده در مورد ربايش تاجر خراساني بنام شريفيان كه ازموفقترين تجار خراسانيست جهت رفع مشكلات در تقسيم اراضي موقوفي و تبديل آن به قطعاتكوچك و فروش آن در سطح استان به دلالان امور ملكي كه تا بحال بيش از 4000 مورد شناسائي گرديدهاست . كليه مدارك نشانگر اين ميباشند كه اين معاملات در استان آذربايجان بوقوع پيوستهاست.و كليه اين امورات بوسيله آقاي ناصر واعظ و شهرام شجاعي انجام ميگيرد.
7- توضيح اينكه در خصوص مبالغي كه بصورت ارزي از مجموعه اين معاملات بدست ميآيد درحسابي در بانك جب الاعلي در دوبي ذخيره ميگردد كه مستحضر حضور ميباشد.
8- محل تجمع و گفتگوهاي خصوصي نامبردگان در منزلي كه در حوالي زيست خاور بصورت ويلائيبزرگ ميباشد انجام ميپذيرد كه بالغ بر 7 ميليارد ريال تخمين مي گردد.
كليه موارد ذكر شده با مدارك و اسناد همراه و 36 حلقه فيلم ويدئوئي و 97 ساعت نوار صوتي ضبطشده خدمتتان ارائه ميگردد.
امضاء . كيميا قلم
12-2-1376.
● توضيحات ذاكري.
پس از تصدي كرسي قوه قضائيه بوسيله شاهرودي و انتقال عليزاده به تهران دوباره جناب عليزاده كه از فئودالهاي روحاني در ايران شد و از نزديكترين نفرات به واعظ طبسي در خراسان بود، باز هم بدليلادامه فعاليتهاي مافيائي خودشان، آقاياني همچون محمد اسلامي كه قاضي خراسانيست را به تهران انتقالدادند و ايشان را رئيس شعبه 1010 ويژه نمودند. با خروج خير آبادي و جانشين نمودن وكيليان وچند تن ديگر همچون جواهري و احمد ميانجي و احمد شاهرودي باند مافيائي ديگري را تشكيل دادند و جواهري را بعنوان رياست تحقيقات و احمد ميانجي را بعنوان رئيس گزينش قضات و احمد شاهرودي را بعنوان رئيس توسعه قضائي و آموزش و در كنار وي مير حجازي و ديگر اياديش همچونهادي مروي و ابراهيم رئيسي كه در قوه بازرسي كل كشور هستند دست در دست يكديگر در ادامهچپاول و سرقت اموال و نواميس مردم ايران فعال ميباشند.
توضيح دوم دليل اصلي و بيمه بودن هاشمي رفسنجاني و شخص فلاحيان و اطرافيانشان تماما اين گونهمدارك و اسناديست كه واواک از تمامي سران روحاني و غير روحاني بعناوين مختلف در دست دارد.
●توضيح سوم . در مورد اسناد ساخته شده در مورد فروش املاك موقوفي خراسان و غيره ، پروندهاي را در استان آذربايجان با هماهنگي كامل براه انداخته اند كه از اسناد و فيلمهاي موجود در اين زمينه وموارد ديگر كه در واواک بوده و بسياري از آنها در دستان امن و افشاگر ميباشد بيخبرند...با اميدموفقيت مردم ايران در سرنگوني رژيم آخوندي...ذاكري
٭ «حجت الاسلام» حاج حسین طائب،رييس سازمان اطلاعات سپاه پاسداران:
همانگونه كه گفته شد به نظر مي رسد رابطه اي مشخص ميان خشونت ، تند خويي و افراط گرايي و مفاسد اخلاقي و جنسي برقرار است . يكي از تندخوترين افراد عضو حاكميت فاسد ولايت فقيه حسن طائب معروف به ميثم يا حسين طائب است كه در جريان پرونده ترانه موسوي نام وي به عنوان متجاوز به اين زنداني نگون بخت به ميان آمد . قرائن حاکی از آنند كه اين بيمار جنسي بعد از تجاوز به این دختر معصوم او را به قتل رسانده و به آتش سوزاندهاست.
ناگفته نماند اين مريض جنسي – اطلاعاتي، بنا به گفته محسن مخملباف، اقداماتي بيمارگونه در رابطه با همسر خود نيز داشته است كه به شرح زير ميباشد:
...بشری خامنهای با زن طائب رفت و آمد داشت. يک روز بشری به خانه طائب میرود و میبيند تن زن طائب سياه است.از او علت را می پرسد . زن طائب به گريه میزند و درد دل میکند که ديشب طائب اسلحه را روی سر من گذاشته بود و میگفت اعتراف کن که با برادرت رابطه جنسی داشتهای. اگر اعتراف نکنی شليک میکنم. و بعد هم مرا زد. اين داستان توسط بشری به گوش خامنهای میرسد و منجر به اخراج طائب برای مدتی کوتاه از بيت رهبری میشود.
● در رابطه با تجاوز حاج سيد حسین طائب به ترانه موسوي جرس مينويسد :
با گذشت نه ماه از انتشار خبر ربایش، تجاوز و قتل ترانه موسوی، در جریان بازداشتهای پس از انتخابات ریاست جمهوری و کتمان و صحنه سازیهای حکومت برای جعلی نشان دادن تمام این ماجرا، منابع خبری موثق از نقش مستقیم حسین طائب، رئیس وقت بسیج و معاونت اطلاعات فعلی سپاه در این رابطه خبر میدهند. ترانه موسوی نام دختر جوانی بود که منابع خبری و شاهدان عینی اعلام کردند در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری و در حاشیه تجمعات هفتم تیر در اطراف مسجد قبای تهران توسط نیروهای لباس شخصی دستگیر و پس از بازجوییهای شدید، مورد تجاوز جنسی قرارگرفته و در نهایت به شهادت رسیدهاست. منابع خبری خاطرنشان کرده بودند که خانواده این دختر جوان پس از تماسی تلفنی از یک بیمارستان مبنی بر بستری شدن او به علت جراحت در دستگاه تناسلی به بیمارستان مراجعه میکنند، ولی دخترشان را در آنجا نیافته و مدتی بعد جسد سوزانده شده او را در منطقهای دیگر مییابند.
همان زمان مهدی کروبی در جریان نامه تاریخی خود به هاشمی رفسنجانی و همچنین نامه هایی که در این زمینه به مراجع مختلف ارسال کرد، اشاره ای واضح به ترانه موسوی کرده بود. به گزارش منابع خبری جرس، در جریان بالا گرفتن اختلافات اخیر میان سپاه و وزارت اطلاعات که یکی از نتایج فوریِ آن انتقال تمامی افرادِ تحت بازداشت سپاه به وزارت اطلاعات بوده، وزیر اطلاعات با پرونده بسیار محرمانه طائب مسئول فعلی اطلاعات سپاه و فرمانده اسبق بسیج مواجه گشت که برابر این پرونده، «در مقر طائب در خیابان سئول تهران، در جریان بازداشتهای معترضان خیابانی به چند دختر از جمله ترانه موسوی تجاوز شده است.»
لازم به ذکر است که در زمان افشای اولیه این قضیه، طائب به کمک دستگاههای امنیتیِ نزدیک به خود و عواملی در سپاه، مدعی شد که ترانه موسوی در کاناداست و این اتهام برای بدنام کردن سپاه توسط سبزها ساخته شده است. منبع خبری جرس همچنین خاطرنشان کرد شاهدان عینی از میان کسانی که با ترانه موسوی در بازداشتگاه مقر طائب با وی بودهاند، حضور و زاری های وی در جریان بازجویی را نزد مسئولان ستاد تحقیق موسوی و کروبی شهادت داده بودند. با انتشار دخالت حاج سيد حسین طائب در اين جنايت او خواهان شهادت چهار شاهد در اين امر ميشود و ميگويد كه اگر بهتان زننده 4 شاهد نياورد بايد دستگير و محاكمه شود. او ميگويد: برای اثبات تجاوز در زندان، مدعی باید 4 شاهد عادل معرفی کند وگرنه به جرم اتهام زنی 80 ضربه شلاق خواهد خورد.
اين سخنان حاج حسین مانند سخنان برادر ديگرش حاج مهدي نشان مي دهد .كه گويا خانواده به مشكلات روحي و رواني دچار باشند زيرا:
اولا چرا وقتي بحث تجاوز و ناپديد شدن ترانه موسوي پيش آمد ايشان تنها واكنش نشان دادند . ثانیاً، چرا بعد از انتشار اين خبر ايشان و نيروهاي نظامي اقدام به سناريو سازي نمودند كه ترانه موسوي در كانادا است . ثالثاً، يكي نيست به اين ديوانه بگويد در زنداني كه دختران و زنان را تصرف ميكنيد آيا كسي هست در مقابل او اين كارانجام شود و اگر هست آيا كسي به جز ياران و همكاران متجاوز و شكنجه گر ميتواند با چشماني باز و بدون چشم بند در آن جلسهاي كه شما در حال قدرت نمايي هستيد شاهد و ناظر باشد . رابعاً، در آن زمان كه متجاوز اقدام به آن عمل مينمايد، شاهد عادل را بايد از طريق رسانهها خبر نمود كه بياييد حاج حسین آقا ميخواهد در مقابل شما به يك دختر زنداني تجاوز كند وگرنه در ميان نيروهاي وابسته به شما كه فرد عادلي پيدا نميشود .
به دنبال روشنتر شدن دخالت اين حيوان متجاوز به آن دختر بيگناه، سناريو سازان صدا و سيما بر اساس داستان حسين طائب، داستانی ديگر میسازند که بنابر آن، ترانه موسوی در كانادا است و کسی به اسم ترانه موسوی در تهران دستگیر نشده مورد تجاوز جنسی قرار نگرفته و به آتش سوزانده نگشتهاست. برای ساختن این داستان، از وجود فاميلهاي باجناق خود در كانادا استفاده ميكند. اين سناريو جعلی، بعداً توسط مهدي كروبي، به استناد اطلاعات حجةالاسلام شاهمرادي، معلوم میکند شخص ساکن کانادا، باجناق حسين طائب، است. این افشاگری به آبرو ريزي بيشتر طائب ميانجامد. اما براي علي خامنهاي اين گونه جنايتها که گویای جامع رزائل بودن مرتکبان هستند، اصلا اهميت نداشته و ندارد. به همين خاطر این جانی که در رزالت جامعالشرائط است را به مقامي بالاتر ارتقاء ميدهد و او را به رياست سازمان اطلاعات سپاه پاسداران منصوب میکند.
به دنبال آن سناريو سازي،کروبی بلافاصله نامهای به حجةالاسلام شاهمرادی نوشت. در این نامه، کروبی خاطرنشان کردهبود: «آقای شاهمرادی برادر عزیز من، ما نمیتوانیم جنایتی که در حق این مردم شدهاست نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود».
در همان زمان، مرتضی الویری عضو «کمیته پیگیری حقوق بازداشتشدگان و آسیبدیدگان حوادث پس از انتخابات»، اعلام کرد که ترانه موسوی يکی از جان باختگان است و نیز از صدا و سیما به دلیل انتشار اخبار کذب انتقاد کرد.
لازم به ذكر است كه حاج حسین طائب داماد علي اكبر حسيني موسوي ميباشد. همان حسيني مجری برنامه اخلاق در خانواده در تلویزیون که در پی فساد جنسی، رسوا شد.
٭ حاج شيخ ابوالقاسم صلواتي، رييس شعبه 15 دادگاه انقلاب:
از فاسدترين و در عين حال جنايتكارترين قضات تحت امر «ولی فقيه» مطلقالعنان كسي نيست به جز ابوالقاسم صلواتي، فردي معلوم الحال كه به دليل جنایتها و فسادهاي فراوانش، «بخاطر حفظ نظام مقدس که گویا اوجب واجبات است»، به کار قضاوت گماشته شدهاست. هر حكمي را كه خامنهای و مقامات بیت او و حتی مقامات واواک و سپاه بخواهند، این شخص صادر میکند.
ابوالفضل قدیانی یکی از اعضای ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در نامهای به صادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه در مورد سوابق صلواتی نوشت:
شما حتماً از انواع مفاسد این فرد، زمانی که در همدان قاضی بود و سپس در تهران به گونهای دیگر در دادگاههای سیاسی آن مسیر را ادامه داده اطلاع دارید و قطعا از این موضوع نیز مطلعید که او و امثال او به دلیل همین فسادها و آلودگیها و نقاط ضعفشان به عنوان قاضی دادگاههای سیاسی منصوب شدهاند تا به راحتی تسلیم عوامل اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات باشند و بیچون و چرا احکام دیکته شده به وسیله آنها علیه نیروهای سیاسی را امضا کنند و باز به خوبی میدانید که این فرد در خود قوه قضاییه و در بین قضات به ارتکاب انواع مفاسد معروف است. اگر لازم شد من در آینده در مورد مفاسد وی توضیح خواهم داد تا مردم بدانند در دستگاهی که باید پاکترین و شریفترین افراد در مسند قضاء بنشینند، چگونه افراد فاسد جایزه میگیرند و ارتقا پیدا میکنند و علیه افراد شریف و خدوم این آب و خاک حکم صادرمیکنند.» (۶)
●ايرج مصداقي در مقالهاي صلواتی را اینسان معرفی میکند:
قاضی صلواتی که در سال ۱۳۶۵ مسئول مبارزه با مواد مخدر بود حالا در مجالس تریاک کشی حاضر میشود و شرب خمر میکند و تحت عنوان صیغهِ شرعی به سوءاستفاده جنسی از متهمان و یا زنانی که سر و کارشان به دستگاه قضایی میافتد میپردازد.
صلواتي پروندههاي مهمي از جمله متهمان جاسوسی برای موساد، متهمان ترور متخصصان هستهای، انفجار حسینيه رهپویان وصال، وابستگان «انجمن پادشاهی»، مجاهدین، متهمان پرونده «کودتای مخملی»، پرونده موسوم به «اغتشاشات روز عاشورا»، فعالان سیاسی، دانشجویی، مطبوعاتی، اجتماعی و ... وکلای مدافع، بهاییان و دراویش گنابادی و خیمه شببازی دادگاه سه متهم آمریکایی از جمله پروندههایی بود که رسیدگی به آنها به وی سپرده شد.
صدور احکام فلهای اعدام توسط او بهگونهای بود که تعدادی از آنها توسط دادگاههای تجدید نظر شکست و متهمان از زندان آزاد شدند. او شخصاً در ضرب و شتم زندانیان شرکت دارد. و بارها از سوی خانواده زندانیان سیاسی علیه او به گزارشگر ویژه و دبیرکل ملل متحد شکایت شده است.
واگذاري پرونده هاي سياسي به فردي كه سوابق فساد اخلاقي و جنسي دارد نشان ميدهد كه براي نظام تنها وجود افرادي خشونت طلب و افراطي كه به هر شكل بتوانند نظام را حفظ كنند اهميت دارد نه عدالت خواهي و آزادگي.
٭ شمس ولايت، سردار محمد رضا ثماني – نقدهاي:
يكي از ذوب شدگان در ولايت كه دهها پرونده خيانت و جنايت وسرقت و آدم دزدي و قتل و تجاوز دارد، كسي نيست به جز سردار محمد رضا نقدي فرمانده سازمان بسيج مستضعفان سپاه پاسداران كه تحت ولايت شخص سيد علي خامنهاي دست به هر كاري ميزند. او روي اسي تيغ كش معروف را سفيد كردهاست. باوجود این، همچنان در بارگاه ولي فقيه مطلقه در نقش مراقب و محافظ نظام «انجام وظیفه» میکند. اخیراً بخاطر سوابق خود را فراموش کردن و منم زدن و خودسریها، خامنهای که جز مطیعی که منم نزند نمیخواهد، از فرماندهی بسیج برکنار شد.
اگر بخواهيم از توضيح پروندههايي چون شكنجه شهرداران تهران، حمله به خوابگاه دانشگاه، قتل مشكوك قاضي پرونده شهرداران،حمله به وزراي دولت خاتمي و شركت در اختلاس بهزيستی بگذريم، يك پرونده مهم او را براي آگاهي از چگونگي حمايت دستگاه ولایت مطلقه از متجاوزان و قاتلان و دزدان و جنايتكاران، ميآوريم. این مورد در وب سايتهاي گوناگون هم نقل شدهاست:
● سردار محمدرضا نقدی، سردستگی باند ضربتی به نام باند کبیر را بر عهده داشت (جالب اينكه اسي تيغ كش هم سردسته باند ضربت بود). این باند را او، در سال ۱۳۷۹ و با هدف مبارزه با مفاسد اجتماعی، تشکیل داد. وظیفه اصلی این باند مبارزه با آنچه آنان بیبند و باریهای اخلاقی مینامیدند بود. این باند بارها خودسرانه و به دستور شخص نقدی به منازل شخصی ساکنان تهران حملهور شدند و مراسم مهمانی یا به قول خودشان پارتیهای شبانه آنان را بهم زدند.
این گروه مدت زیادی در خیابانها و در پوشش لباس شخصی به دختران و زنان در مورد حجابشان تذکر میداد و در صورت مشاهده تجمع و یا حتی اختلاط دختران و پسران جوان، آن هارا بازداشت و راهی کمیته میکرد. گفتنی است که این باند با گروه انصار حزب الله نیز رابطه تنگاتنگی داشت و به اصطلاح به یکدیگر نان قرض میدادند.
لازم به توضیح است که اعضای باند کبیر به سرکردگی نقدی به دلیل تخلفات پیدرپی شناسایی و تعدادی از آنان تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند و به گزارش روزنامه ایران، اولين جلسه محاكمه متهمان آدم ربايي باند كبير ، متهم به آدم ربايي و اخاذي، در شعبه اول دادگاه عمومي تهران برگزار شد. خبرنگار وقت ایسنا درباره این دادگاه نوشت: در اين جلسه كه با حضور متهم اصلي وساير متهمان پرونده و نيز تعدادي از شاكيان و به رياست قاضي سيدهادي حسيني، برگزار ميشد، عنوان شد كه متهم رديف اول و تعداد ديگري از متهمان داراي سمتها و مناصب دولتي و حساس امنيتي بوده و برخي از آنها نيز از سمتهاي خود منفصل و بعضي نيز به نوعي وابسته به نهادها و ارگانهاي دولتي هستند. در اين جلسه از دادگاه، سه نفر از شكات، به تشريح چگونگي آدم ربايي و اخاذيهاي به عمل آمده از سوي متهمان پرداختند. يكي از شاكيان اين پرونده در حاشيه دادگاه «تهديد با اسلحه گرم و سرد، سوءاستفاده از اسناد دولتي بدون داشتن مجوز رسمي، استفاده از اسناد جعلي، شكنجه روحي و جسمي و اخاذي» را از جمله اقدامات متهمان اين پرونده خواند. از آنجایی که نقدی ارتباط بسیار وثیقی با بیت رهبری داشت از این دادگاه جان سالم به در برد و مجددا به جای اینکه به دادگاه برود و محاکمه شود در دولت نهم به ریاست احمدی نژاد در سال 84 به عنوان معاون رئیس جمهور و رئیس ستادمبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب شد.
گزارش دادگاه شفاف میگوید گزارشها و خبرها از سوي رسانههاي داخلي چگونه باید منتشر شوند. بسيار محدود و بسته بدون اسم و رسم فاسدان و جانیان ردیف اول. حال اینکه واقعيت چنین بود:
این باند خودسر که به قول خودشان غیرت دینیشان به جوش آمده بود، برای خود، خانه و بازداشتگاهی نیز فراهم کرده بودند. خانهای در حوالی تهران پارس که از آن هم به عنوان محفلشان استفاده میکردند و هم بازداشتگاه شخصی شان بود.در نهایت کار این باند، از بر هم زدن و برخورد با پارتیهای شبانه، تذکر به زنان و دختران بدحجاب و جمع آوری نوارهای آواز از خودرو های مردم، به سرقتهای مسلحانه و تجاوز به نوامیس مردم کشید .
کارنامه درخشان این باند « غیور دینی ! » که بعدها برای خویش نام « کبیر» را نیز برگزید، چنین است: دهها فقره تجاوز به عنف، 12 فقره تجاوز به عنف و قتل، 36 فقره سرقت مسلحانه در تهران و شهرهای چالوس ، رامسر ، کلاردشت و اصفهان، دهها فقره باج گیری، 4 فقره سرقت اتوموبیل و ...
● « باند کبیر » شمس اطلاعاتی چگونه افشا شد؟:
باند کبیر به سرکردگی سرتیپ پاسدار محمدرضا نقدی در ادامه سرقتهای زنجیرهای خود، منزل یکی از تجار بینالمللی طلا در غرب تهران را - که از مدتها قبل زیر نظر داشتند - در فرصتی مناسب مورد سرقت قرار دادند و در آخربن لحظات که سارقان قصد خروج از منزل را داشتند، صاحبخانه آقای « ر- ک » سر میرسد که پس از درگیری با ایشان با توجه به مسلح بودن شان، اقدام به تیراندازی کرده و موفق به فرار میشوند. اما آقای « ر- ک » چهره دو نفر از سارقان را به خوبی شناسایی میکنند و پیگیری و شکایت به نیروی انتظامی محل و اداره آگاهی هم کاری از پیش نمیبرد. تا آنکه در اوایل سال 1381 در کمال تعجب یکی از همان سارقان را که چهرهاش را در ذهن ثبت کرده بود، در میدان امام خمینی ( توپخانه) در حالی میبیند که با لباس فرم نیروی انتظامی سوار بر خودروی پلیس است. فرد مذكور خودرو را تا خیابان سرهنگ سخایی - محل توقف خودرو- تعقیب میکند. اما به احتمال اشتباه در تشخیص، کاری انجام نمی دهد. فردای آن روز به همان محل میآید و به انتظار دیدن مجدد همان فرد مینشیند.
این بار مطمئن میشود سارق همین مامور نیروی انتظامی است . تاجر مذکور با استفاده از رابطه آشنایی که با آقای « سواد کوهی » مسئول دفتر نظارت و پیگیری قوه قضائیه داشتهاست، موضوع را با او در میان گذارده و بالاخره پس از پیگیریهای مستمر خود و وکیلش موفق به بازداشت « سرگرد پاسدار عباس آشتیانی » یا همان سارق مورد نظر - که در حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی مشغول به کار بوده - میشود. به محض بازداشت فرد مذکور موضوع به اطلاع مهدی کروبی و دفتر ریاست جمهوری نیز میرسد و با توجه به حساسیت موضوع و اطلاع ریاست جمهوری و مجلس و متنفذ بودن مال باخته ( ر- ک ) ماست مالی و فیصله دادن به ماجرا غیر ممکن میشود. پرونده به واواک ارجاع میشود و به دنبال آن تعدادی از افراد باند « کبیر» شناسایی میشوند:
- سرهنگ پاسدار سید رضا جلیلی
- سرگرد پاسدار عباس آشتیانی
- سروان حمید دستبو
- ستوان دوم امیر علی کهندل
- حسین لاریجانی
- سید عطا فراتی
- فواد کلهر - عضو واواک
با پیگیریهای بعدی معلوم میشود که «حجةالاسلام» رضا بروجردی نیز که از روحانیون سازمان عقیدتی سیاسی نیروی انتظامی میباشد، عضو باند فوق بوده و احکام شرعی(؟!) سرقتها و قتلها را صادر مینموده است. با مسلم شدن نقش او و حضور محمد رضا نقدی به عنوان رهبر باند فوق پرونده ابعاد حیاتی پیدا میکند . پس از آن، واواک دادگستری استان تهران و دفتر رهبری را در جریان میگذارد و درباره بازداشت نقدی کسب تکلیف میکند که بالاخره موفق به بازداشت محمد رضا نقدی در 15 اسفند ماه 1381 شده، و متعاقبا وی به بازداشتگاه رمضان ( واقع در بزرگراه حقانی تهران ) منتقل میشود . واواک ( معاونت ویژه امور سرویس ) با نظارت دفتر رهبری، کار تحقیق و بازجویی از وی را رسما آغاز میکند. پس از گذشت یک ماه در 20 فروردین 1382 شفیعی - معاون وزارت اطلاعات- ضمن ارسال گوشه هایی از اوراق بازجویی و اقرارهای محمد رضا نقدی و نظریه مقدماتی تیم بازجویی، اعترافات نقدی را تا آن زمان بدین شرح اعلام میکند:
خرید و فروش سلاح و مهمات از مرزهای شرقی کشور. فروش سلاحهای مکشوفه از قاچاقچیان بجای تحویل به مراجع قانونی مربوطه. قاچاق و ترانزیت مواد مخدر از مرزهای شرقی کشور به عراق، تشکیل باند خودسر « کبیر » ده ها فقره قتل جنسی و تجاوز به عنف، سرقت مسلحانه و باجگیری و اخاذی.
شفیعی ضمن درخواست اختیارات بیشتر برای بررسی و بازداشت مابقی افراد دخیل در اتهامات فوق، برای در اختیار داشتن محمد رضا نقدی و مابقی متهمان از دفتر رهبری (معاونت امنیتی دفتر، «حجةالاسلام صادق میر حجازی) طلب تمدید مهلت میکند. با گذشت پنج روز از ارسال نامه فوق در 26 فروردین 1382، دفتر رهبری با ارسال نامهای به واواک و بیان شائبه اخذ اعتراف و اقرار های فوق با ضرب و شتم و شکنجه از متهمان دستور تحویل متهمان به دادگاه ویژه روحانیت را صادر میکند. از فردای آن روز ضمن انتقال متهمان به بازداشتگاه خاتم الانبیا( بازداشتگاه انضباطی پادگان شهید جولائی وزارت دفاع )، کار رسیدگی به پرونده با استناد به آنکه یکی از متهمان روحانی میباشد، پرونده در شعبه دوم دادسرای ویژه روحانیت مورد رسیدگی قرار می گیرد و تیمی مرکب از سه نماینده از ستاد فرماندهی کل قوا ( سرتیپ پاسدارعلیرضا امینی )، دفتر بازرسی رهبري (حجت الاسلام زاعري ) و قوه قضائیه ( رضا جلالی با نام مستعار کمیل ) بازجویی مجدد را بر عهده می گیرند. اخبار مربوط به بازداشت نقدی و محاکمه باند کبیر به بیرون درز میکند و سر از مطبوعات در داخل کشور و رسانههای شنیداری و نوشتاری خارج از کشور در می آورد. افراد بسیاری که از باند فوق و افراد یادشده متضرر شده بودند به دادسرای استان تهران مراجعه و اقامه دعوی میکنند. با توجه به فشار افکار عمومی ، مطبوعات ، مجلس و نهاد ریاست جمهوری، بالاخره جلسه تفهیم اتهام باند کبیر تشکیل میشود ، آن هم به صورت غیر علنی و کاملا مضحک. بیش از شانزده شاکی به عنوان نماینده شاکیان در دادگاه حضور پیدا میکنند و همین ! برگزاری جلسات بعدی دادگاه به بهانه ناکافی بودن تحقیقات به تعویق میافتد و ظاهرا ارادهای هم برای برگزاری آن وجود ندارد به ناگاه و در کمال تعجب در اردیبهشت سال 1382 به هنگام برگزاری جشنواره مطبوعات، محمد رضا نقدی در یکی از جلسات غرفه روزنامه کیهان حضور پیدا میکند و به سؤالات حاضران پاسخ داده و سخنرانی میکند . وی در جواب سؤال یکی از حضار در جلسه که از وی راجع به شایعه بازداشت ایشان و باند کبیر سؤال میکند، پاسخ میدهد : اینها ساخته رسانههای دشمن است !
بعدها اين يار غار سيد علي خامنهاي به عنوان فرمانده سازمان بسيج مشغول امر پاكسازي كشور از ميكروب هاي سياسي! ميشود. در این مقام به کار جنایت و رزالت مشغول میشود تا تغییر مقام اخیر.
