Uncategorised
گزارش از ایران: نقش سرمهندس و مهندسان مجری مهندسی «انتخابات» ،آیا رژیم از تنها پایه خود که روحانیت است جدا میشود؟
در گزارش پیشین چگونگی مهندسی «انتخابات» که آن را بیت و سپاه (نقشهای اول را طائب رئیس اطلاعات سپاه و نقدی که با تصویب طرح «تقویت بسیج»، رئیس «اس. اس» خامنهای خواهد شد) و «شورای نگهبان» ( عمده احمد جنتی دبیر این «شورا»، شورائی که اعضای آن از تأیید و رد صلاحیتها آگاه نیستند) و «قوه قضائیه»، در واقع، شیخ صادق لاریجانی و رئیس (جلاد معروف که نامزد عضویت در مجلس خبرگان نیز هست ) و اژهای بعلاوه «دادستان دادگاه انقلاب» برعهده دارند آمد. نقش خامنهای، در مقام سر مهندس، سرپرستی اجرای مهندسی «انتخابات» است. در 28 بهمن 94، به هاشمی رفسنجانی، حمله زبانی شدید کرد. در سخنرانی خطاب به «مردم آذربائیجان شرقی» اعتراض به شورای نگهبان را از ناحیه امریکا دانست. گفت من کسی را به خیانت متهم نمیکنم اما...
در این سخنرانی، پیشگیری نیز کرد: اعتراض به چگونگی انجام انتخابات در 7 اسفند (رأی گیری) و روزهای بعد از آن (شمارش آراء) را، خدمتگزاری امریکا گرداند و پیشاپیش، ممنوع کرد.
ترتیب کار مهندسی:
1. تعیین نامزدهائی که قطعا باید وارد دو مجلس شوند و ترکیبی که هریک از دو مجلس باید پیدا کند. و
2. تعیین صلاحیتها توسط اطلاعات سپاه به ترتیبی که دو مجلس ترکیب مورد نظر را پیدا کند. طرفه اینکه سعیدی، نماینده خامنهای در سپاه، به نقش سپاه در مهندسی «انتخابات» اعتراف و آنرا توجیه میکند. او میگوید: «در انتخابات ما معیار را میگوئیم. کاندیدای اصلح را با معیار و شاخصها میسنجیم و آنها را به مردم اعلام میکنیم.»
البته، این اعلام را سپاه از طریق احمد جنتی انجام میدهد.
3. مأموریت بسیج و نیز افراد سپاه در پرکردن صندوقها و
4. شورای نگهبان گفتهاست تا روز انتخابات، میتواند فرد تأیید صلاحیت شده را رد صلاحیت کند. در حقیقت، مرحله دوم مهندسی «انتخابات»، مرحله جلوگیری از انتخاب شدن کسانی است که بنابر ملاحظات، صلاحیت آنها تأیید اما نباید انتخاب شوند. بنابر اطلاع موثق، «شورای نگهبان» (بخوانید جنتی) به عارف اخطار کردهاست هرگاه کسانی را که نباید انتخاب شوند در فهرست نامزدها قراردهد ، علاوه بر رد صلاحیت شدن آنها، انتخاب شدن دیگران هم بخطر خواهد افتاد. اینست که در فهرست او، ناشناسها بیشتر از شناسها هستند.
5. اعلان نتیجه توسط «شورای نگهبان» . و
6. قوه قضائیه دو وظیفه بر عهده دارد: تشکیل پرونده، به اتفاق سپاه، برای نامزدهای مزاحم و جرم شناختن اعتراض به نتایج انتخابات و تحمیل سکوت.
7. وظیفه شاخه تبلیغاتی، با کارگردانی عناصری چون حسین شریعتمداری و همانندهای او، ترور شخصیت، پیش و در جریان و بعد از اعلان نتایج است.
از مردم ایران خواسته میشود در چنین انتخابات مفتضح و تا بخواهی تحقیرآمیز شرکت کنند.
● هدف از مهندسی انتخابات خمینی زدائی هست اما تضمین بقای رژیم در دست «اصولگرایان برای یک نسل دیگر» نیز هست:
گاهي اوقات همزماني برخي از حوادث به قدري شفاف و روشن است كه انسان را شگفت زده میکند: شب 21 بهمن، زماني كه صدا و سيما و رسانههاي مختلف حاكميت ايران، مردم را به شركت در راهپيمايي 22 بهمن، روز پيروزي انقلاب اسلامي ايران، دعوت میکردند – و مردم آنرا اجابت نکردند -، شوراي نگهبان عدم صلاحيت نوه «بنيانگذار جمهوری اسلامی» را به دليل كمي سن و عدم توانايي از تشخيص ولي فقيه آينده اعلان میکند و داغي بر سينه باقيمانده حاميان خميني مي نهد. و یادمان نرود که از هر سو، صدا بگوش میرسد که مجلس خبرگانی که با انجام «انتخابات» 7 اسفند تشکیل خواهد شد، رهبر آینده را «انتخاب» خواهد کرد. یعنی خامنهای بیمار و در دوره مجلس خبرگان جدید، ممکن است بمیرد. در واقع هماکنون ترکیب مجلس خبرگان معین و تکلیف «رهبر» آینده معلوم است.
سيد حسن خميني وسيله دو تن از فقهاي شوراي نگهبان ،به دستور سيد علي خامنهاي، رد صلاحيت شد. یکی از این دو احمد جنتی و دیگری محمد یزدی. نخست گفته شد شاهرودی این کار را کردهاست. زیرانامزد جانشینی خامنهای است. از مسموعات یکی نیز ایناست که قرار است شاهرودی رهبر و مجتبی خامنهای متصدی واقعی این مقام بگردد. قصد از حذف حسن خمینی هم کوتاه کردن دست مراجع قم و نیز بخشی از رژیم که بر سر جانشین خامنهای با او و باندش در اختلافند است.
در واقع، خبر اختلاف بر سر حضور سيد حسن خميني در مجلس خبرگان، از مدتها قبل بر سر زبانها بود. بسياري او را از حضور در اين انتخابات برحذر ميداشتند. او را تهدید نیز میکردند. گروه دیگری خواستار حضور او در این مجلس بودند. نزاع هم بر سر جانشین خامنهای بود و هست.
باری، روز 21 بهمن، رد صلاحيت سيد حسن خميني اعلام شد و ميتوان گفت اين روز، روز سرنوشت سازی براي رژیم بود. زیرادر روزي كه جشن انقلاب تدارک دیده میشد، شاخص خانواده خمینی بيصلاحيت اعلام شد. یعنی غول استبدادی که خمینی بارآورده بود، او را خورد.
سخنان نجات الله ابراهيميان، سخنگوي شوراي نگهبان، بر همگان معلوم کرد که سر مهندس سيد علي خامنهاي است و مهندس های دستیار او احمد جنتي و طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه هستند.
نجاتالله ابراهیمیان، دانشآموخته حقوق در فرانسه است. یکبار پیش از این، در تیرماه، با این سمت خداحافظی کرده بود. برای بار دوم بود که در اعتراض به مهندسی انتخابات توسط جنتی گفت: «امروز استعفای خود را تقدیم آیتالله جنتی کردم و دیگر بنده سخنگوی شورای نگهبان نیستم. درباره پذیرفتهشدن یا نشدن چیزی نشنیدهام». درباره علت استعفایش هم گفت:«وقت مناسبی نیست که دلیل استعفای خود را بیان کنم».(استعفاي او در ديماه در روزي بود كه شوراي نگهبان قرار بود اسامي تاييد صلاحيت شدگان را اعلام كند)
اما وقتی، در 21 بهمن، « شوراي نگهبان» اسامي تاييد صلاحيت شدگان مجلس خبرگان را اعلام کرد، ابراهیمان چاره را در افشاگری، ولو سربسته، دید. معلوم کرد که صلاحیت نامزدها توسط فقها و حقوقدانان «شورای نگهبان» انجام نگرفتهاست. رد صلاحيتها و تصميمات تنها بوسيله احمد جنتي و شاهرودي و محمد يزدي و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و برخي از اعضاي بيت رهبري صورت گرفتهاند.
نجات الله ابراهيميان سخنگو و حقوقدان شوراي نگهبان میگوید:
«...در قانون انتخابات مجلس خبرگان رهبری هم این موضوع تصریح شده اما در عمل زمینه این نظارت توسط دبیر محترم شورای نگهبان هنوز فراهم نشده است. منتظرم تا زمینه این نظارت فراهم شود تا پس از اطلاع از فرایند و چگونگی احراز صلاحیتها، اظهار نظر کنم … علتی که تاکنون درباره انتخابات مجلس خبرگان اظهار نظر نکردم این است که هنوز این نظارت استصوابی توسط دبیر محترم شورا فراهم نشده است و اگر ان شاء الله در آینده ایشان زمینه طرح موضوع و بررسی شیوه احراز صلاحیت ها را در جمع 12 نفره مشخص کردند، من هم اطلاعات به میزانی که بدانم در اختیار رسانه ها قرار خواهم داد».
ابراهيميان در ادامه مصاحبه با ايرنا كه بعدها از روي وب سايت اين خبرگزاري به دليل فشارها برداشته شد ميگويد : «... نظارت استصوابی برای بررسی صلاحیت نامزدهای خبرگان همچون بررسی صلاحیت نامزدهای مجلس اعمال نمیشود و نه تنها حقوقدانهای شورا در بررسی صلاحیت خبرگان دخالت داده نمیشوند بلکه همه شش نفر از فقهای شورا هم درگیر این موضوع نشدهاند».
به این ترتیب، صلاحیتهای اعضای مجلس خبرگان را تنها بخشی از «اعضای فقیه شورای نگهبان» «تشخیص» دادهاند. نقش دو تن از آن ها شناختهاست. احمد جنتی و محمد یزدی. با شاهرودی میشوند سه نفر. در حقیقت، صلاحیتها را این سه نفر نیز تعیین نکردهاند، بیت و اطلاعات سپاه تعیین کردهاند.
و برای اینکه بدانیم: جنتی مهندس مجری «انتخابات» برای رأی مردم چه محلی از اعراب قائل است، قول او را میآوریم:
«ملت به عنوان ایتام محسوب میشوند و عالمان در حکم قیم و والیان امر هستند که کار رسیدگی به تمام امور مردم را دارا هستند.» باز: «ولی فقيه نسبت به جان و مال و ناموس مردم اختيار دارد.همان اختياری که پيغمبر اکرم (ص) داشت. فقيه اين مقام و ولايت را به منظور حفظ مصلحت امت دارد.» و باز: «بعد از آل محمد، امت حالت یتیمی را دارد که پدر ندارد و سفارش کردهاند که علما به جای امامان از آنها کفایت کنند و هدایت امت را بر عهده بگیرند مانند قیمی که بعد از پدر متکفل اداره امور ایتام است».
یعنی اینکه مردم «رأی ندارند» بمعنای حق بر ولایت بر اداره امور خویش و «رأی باید بدهند». زیرا باید در حکم یتیم و صغیر بودن خویش و قیمومت «ولی فقیه» را بر خود تصدیق کنند. تحقیری که اندازه نمیشناسد.
٭گویائیهای رد صلاحيت سيد حسن خميني:
1. رد صلاحيت فردي مانند سيد حسن خميني، نوه خميني، آنهم به بهانهای پوچ، برای خامنهای و دستیاران او، بدون پیآمد نمیشود:
● سيد حسن در شبکه روابط شخصی قدرت بس گستردهای است. روحانيون، فقها و مراجع در عراق، لبنان، هندوستان، قم ، مشهد، تهران و...، تقريبا اكثريت خانواده هاي مذهبي ايران در این شبکه هستند. رد صلاحيت او، این شبکه را با خود به مقابله برانگیختن است. این شبکه، از قتل احمد خميني، به دستور خامنهاي، با او و رهبریش مخالف است و در هر فرصتی، این مخالفت را ابراز نیز میکند. یادآور میشود که سردار مشفق، معلوم کرد که حسن خمینی نزد خامنهای رفته و از او خواستهاست رهبری را به صاحب آن بازگرداند. از دید این شبکه، خامنهای غاصب مقام ولایت مطلقه فقیه است.
● نفوذ اين خانواده و حمايت حسن خمینی از مير حسين موسوي و مهدي كروبي و زهرا رهنورد در کودتاي انتخاباتي سال 88 و به خصوص ضمانت او و گذاردن وثيقه جهت آزادي فرزند دكتر محمد حسين بهشتي، و نامزد شدنش بصواب دید هاشمی رفسنجانی، نگراني باند خامنهای و باند او را تشدید نیز کردهاست.
● رد صلاحيت حسن خميني ، بيحرمتي به مراجعي می باشد كه او را تاييد كرده بودند از جمله شبيري زنجاني، موسوي اردبيلي،جوادي املي و... معنی این بیحرمتی ایناست که روحانیت بطور عام و مراجع بطور خاص، حق مداخله در تعیین رهبر جمهوری اسلامی را ندارند. حق ندارند بگویند چه کسی برای عضویت در مجلس خبرگان صلاحیت دارد و چه کسی ندارد. آنها تنها تکلیف دارند و آن اطاعت از «رهبر» است. بنابراین، رد صلاحیت حسن خمینی، سلب صلاحیت در تشخیص صلاحیت نامزد «رهبری» و اعضای مجلس خبرگان از این روحانیان نیز هست: آیةالله سيستاني، آيت الله جوادي املي، آيت الله موسوي اردبيلي، آيت الله شهرستاني، آيت الله خرازي،آيت الله صادق روحاني ، آيت الله محمد روحاني، آيت الله صدر، آيت الله صدوقي، آيت الله بيات زنجاني، آيت الله شبيري زنجاني، ، آيت الله موسوي بجنوردي و هاشمي رفسنجاني، اشراقي، اعرابي، هاشميان، طاهري اصفهاني، محسن رضايي، معين نجف آبادي، سيد محمد خاتمي، خرازي، مصطفوي، هندي، پسنديده، حائري، ولايي، عبدالله نوري، و.. كه همگي، علاوه بر مقام و موقعیت در سلسله مراتب روحانیت، نسبت به خانواده خميني وابستگي هاي نسبي و سببي دارند.
2. گرچه در «رهبر» کردن خامنهای نیز به مراجع قم حق مداخله داده نشد، سهل است مقامی که متعلق به اعلم و اعدل و اتقای مراجع بود (بنابر قانون اساسی) به خامنهای داده شد که به زحمت «مجتهد متجزی» بود، اما با رد صلاحیت سید حسن خمینی، رژیم با تنها پایه خود که روحانیت است نیز قطع رابطه میکند. هرگاه حوزههای دینی موقعیت را برای قطع وابستگی با رژیم مغتنم بشمارند، رژیم بیپایه میشود و در معرض سقوط قرار میگیرد.
● چرا خامنهاي، در مقام پرهیز از عواقب رد صلاحیت، برای تاييد صلاحيت سيد حسن اقدام نكرد؟:
باوجود تبصره دوم قانون «کسانی که رهبر جمهوری اسلامی صریحاً و یا ضمناً اجتهاد آنان را تأیید کرده باشد، از نظر علمی نیاز به تشخیص فقهای شورای نگهبان نخواهند داشت»، چرا خامنهاي اقدام به تاييد اجتهاد و صلاحیت سيد حسن خميني نوه بنيانگزار انقلاب اسلامي نكرد؟ زیرا اگر سيد حسن خميني توسط خامنهای تاييد صلاحيت ميشد، عوارض زیر را ببار میآورد:
1. خود، اجتهاد و صلاحیت کسی را تصدیق کرده بود که «رهبری» را حق خود میداند. باوجود او در مجلس خبرگان، تحمیل مجتبی خامنهای و هرکس دیگری از خط و ربط خامنهای بسیار مشکل و مانع از قوام و دوام رهبری او میگشت. و
2. «شورای نگهبان» دیگر نمیتوانست مهندسی انتخابات را انجام دهد و خامنهای نیز نمیدانست که اعتراض به عملکرد «شورا» را خیانت و بدستور امریکا بخواند.
3. لازم میآمد صلاحیت روحانیان مجتهد و نا موافق با خامنهای و باند او هم تصویب شود. یعنی ترکیب مجلس خبرگان تغییر کند.
٭ مجلس خبرگان و ترکیب آن گویای مجاز بودن خیانت و جنایت و فساد به بهانه «حفظ نظام»:
کسانی چون فلاحیان و ریشهری و دری نجف آبادی و مصباح یزدی و محمد یزدی و هاشمی رفسنجانی و رئیسی و لاریجانی و...، که در جنایتها و فسادها و خیانتها شرکت داشتهاند، عضو مجلسی میشوند که «رهبر» بعدی را تحت امر سپاه، «انتخاب» میکنند. پیش از این میگفتند، اعضای مجلس خبرگان باید مطیع رهبر باشند. رهبر را خدا معین میکند و خبرگان او را کشف میکنند. اما، حالا، محض رد صلاحیت کسانی که باید صلاحیتشان رد میشد و شد – از جمله حسن خمینی -، میگویند موقع مجلس خبرگان برتر است زیرا «رهبر» را این مجلس انتخاب میکند. سخنان شیخ محمدی یزدی گویا هستند: به گزارش عصر ایران به نقل از خبرگزاری فارس، شیخ محمد یزدی، در همایش جایگاه، وظایف و ... گفتهاست:
«...این مجلس تکیهگاه اصلی اساس حاکمیت است و در طول و عرض رهبری قرار دارد به همین علت جایگاه مجلس خبرگان نخست! و بعد از آن جایگاه رهبری است، مگر اینکه عامه مردم همانند دوران قبل از انقلاب اسلامی بدون واسطه بخواهند فقیه جامع مورد نظر را انتخاب کنند». بدینتریب، شيخ محمد يزدي جايگاه خود و ديگر اعضاي خبرگان را بالاتر از جایگاه خامنهاي ميداند. هاشمی رفسنجانی کمتر از این گفت و مورد هجوم شدید وسائل ارتباط جمعی در خدمت خامنهای، قرار گرفت.
طرفه اینکه او میگوید در مجلس خبرگان نبايد از افراد پير و ناتوان استفاده كرد. از قرار، منظور هاشمي رفسنجاني است. باوجود این، خود او از هاشمی رفسنجانی پیر تراست. کسانی که با او همدسته هستند، همه بیشتر از 80 سال عمر دارند:
● آمار سني برخي نامزدها که بیشتر از 80 سال عمر دارند:
احمد جنتي، 89 سال
احمد محسني گركاني ،89 سال
حبيب الله مهمان نواز،89 سال
علي اصغر معصومي ،89 سال
محمد باقر باقري كني ،89 سال
سيد علي اكبر قريشي ،87 سال
محمد فيضي ،87 سال
امامي كاشاني ،84 سال
محمد يزدي ،84 سال
حسن آقا شريعتي نياسر،82 سال
سيد عابدين قرباني ،82 سال
سيد محمد شاهچراغي ،81 سال
سيد محمد نقي شاهرخي،81 سال
سيد محمد تقي مصباح يزدي ،81 سال
ابوالقاسم وافي ،80 سال
احمد بهشتي ،80 سال
مرتضي مقتدايي ،80 سال
اكبر هاشمي رفسنجاني ،80 سال
حسن مجتهد شبستري ،78 سال
