Uncategorised

روایت یک بازداشتی جنبش اعتراضی از حال و هوای زندان اوین

Zendan Evinانقلاب اسلامی در هجرت: در نظام ولایت مطلقه فقیه دستگاه قضایی که در اصل باید عدالت خانه و محل دادخواهی مردم تحت ستم باشد، عامل سرکوب مردم معترض و مورد ظلم قرار گرفته می باشد. سیاست حاکم در این نظام،النصر بالرعب و ایجاد ترس است. به هنگام اعدام زندانیان سیاسی که دوران محکومیت خود را می گذراندند در سال شصت و هفت، آقای منتظری از مسئولین وقت دستگاه قضایی با عنوان جنایتکاران تاریخ نام برد.

بنا بر گواهی تاریخ، ظلم و استبداد پایدار نیست، اما ملتها و حقوقشان پایدارند. در این روزها که جوانان،زنان و مردان ایران در مقابل سرکوبگران ایستاده اند و ندای آزادی سرداده اند، ترس خانه عوض کرده وبه جان و روان سرکوبگرمستبد افتاده از این رو نگرانی از سرنگونی باعث شده است تا ابزراهای سرکوب، از نیروهای امنیتی،بسیجی و لباس شخصی ها و دستگاه قضایی را بکار گیرد.

به گزارش انصاف نیوز؛ آنچه در پی می‌آید مشاهدات کسی است که در روزهای اخیر در اوین بازداشت بوده و آزاد شده و برای انتشار در اختیار انصاف نیوز قرار گرفته است؛ با این توضیح که بخش‌هایی از بازداشتی‌های سه‌هفته‌ی اخیر آزاد شده‌اند و همچنان خبر آزادی دانشجویان و غیردانشجویان بازداشتی در حال انتشار است:

نوع دستگیری‌ها

خیلی از افرادی که در اعتراضات اخیر بازداشت و به اوین منتقل شدند، به معنای واقعی کلمه مردم عادی‌اند؛ مردم عادی کف کوچه و خیابان، از دانشجو و بازاری تا استاد دانشگاه و معلم و فعال فضای مجازی. نهایت اتهامی که می‌توان برایشان دست‌وپا کرد، حضور در یک تجمع است یا دادن چند شعار، بدون آن که خشونتی ازشان سر زده باشد، یا چند توییت و چند استوری. بعضی‌ها همین را هم مرتکب نشده‌اند و صرفا مشغول تردد در خیابانی بوده‌اند که کارکرد اصلی‌اش همین تردد است و موقع همین تردد عادی در حوالی محل زندگی یا کاری که از بخت بدشان چاشنی حضور پرتعداد لباس‌شخصی‌ها و مأموران انتظامی و امنیتی و نیروهای بسیج و … را داشته، بازداشت شده‌اند.

بخشی از دستگیری‌ها با ریختن مأموران در شب به خانه‌شان بوده، حتی همراه با آسیب به اموال خانه و با تهدید. دستگیری در خیابان هم معمولا با برخورد و ضربه‌های باتوم و غیره همراه است، تازه اگر الفاظ رکیک و بددهنی‌ها را حین بازداشت نادیده بگیریم.

اما یک مقام قضایی ارشد تهران هنگام بازدید از بازداشتگاه اوین خطاب به بازداشتی‌هایی که تعداد قابل توجهی‌شان بدون دست از پا خطا کردنی راهی اوین شده‌اند، می‌گوید که تقصیر خودشان است و کسی الکی دستگیر نمی‌شود. این عبارت در شرایطی بیان می‌شود که میلاد پناهی‌پور، وکیل حسین رونقی، در بین بازداشتی‌ها حضور دارد و قبل از آن مشغول بیان مشکلات بازداشتی‌ها بوده، آن هم در حالی که خودش وقتی برای تحویل موکلش به دادسرای اوین آمده، بازداشت شده و در اعتراض به این شرایط، هم خودش و هم حسین رونقی بیش از ده روز است که در شرایط اعتراض است.

وضع نامناسب زندگی و بهداشت بازداشتگاه

صد نفر در یک راهرو با عرض حدود سه متر و طولی حدود ۵۰ متر، با یک سرویس بهداشتی و یک حمام، بدون تهویه‌ی مناسب و گردش هوا، بدون توزیع تعداد کافی و مناسب ماسک بین بازداشتی‌هایی که هر روز چندتایی‌شان سرفه و بدن‌درد و سردرد و بی‌حالی و سوزش گلو امان‌شان را بریده و باید کلی از زندان‌بان‌شان پیگیری و درخواست داشته باشند تا شاید چندتایی که حال‌شان بدتر است به بهداری منتقل شوند، بدون حتی یک آب‌خوری که باعث می‌شود بازداشتی‌ها مجبور باشند از سرویس بهداشتی آب بخورند، بدون امکان تعویض و شست‌وشوی لباس‌هایی که از ابتدای ورود به اوین بر تن بازداشتی‌ها بوده و بعضا از ورود آنها به اوین نزدیک دو هفته می‌گذرد، بدون مقادیر کافی از صابون و شامپو و مواد بهداشتی و شوینده‌ای که امکان رعایت بهداشت در یک زندگی معمولی را فراهم کند، حتی بدون تعداد کافی پتو که برای خوابیدن روی زمین سفت بازداشتگاه و سرما نخوردن و سر روی جایی به نسبت نرم گذاشتن کفایت کند.

از طرف دیگر هواخوری هم خیلی کم سهم بازداشتی‌ها می‌شود، نهایتش هفته‌ای دو بار و هر بار به مدت نیم‌ساعت در یک راهروی باریک به عرض حدودا یک متر و طولی حدود سی متر و دیوارهایی به ارتفاع چهار پنج متر که از فرازشان می‌شود آسمان را دید. باقی ساعت بازداشتی‌ها در همان راهروی مملو از جمعیت می‌گذرد که این‌قدر آدم در آن گنجانده شده که راه رفتن در آن هم سخت است و صرفا باید سر جای خود نشست یا خوابید و گذر کند زمان را تحمل کرد.

روند کند رسیدگی به پرونده‌ها و بلاتکلیفی

اکثر بازداشتی‌ها همان روز اول دست‌گیری یک بازجویی مفصل چندین ساعته را از سر می‌گذرانند. بعد از آن هم نزد بازپرس می‌روند تا تفهیم اتهام شده و قرار وثیقه و قرار بازداشت موقت برایشان صادر شود. بعد از این، اوضاع بازداشتی‌ها متفاوت است. برخی‌شان تقریبا هرروز بازجویی می‌شوند و خیلی وقت‌ها هم سوال‌ها و جواب‌ها تقریبا تکراری‌ست و برخی‌شان بعد از بازجویی اول، هیچ‌وقت کسی سراغ‌شان را نمی‌گیرد و ده دوازده روز و بیشتر در بازداشتگاه می‌مانند و نمی‌دانند پرونده‌شان چطور پیش می‌رود و هیچ خبری هم از بیرون ندارند و یک انتظار عبث را باید به جان بخرند، چرا که هیچ‌کس پاسخ‌گوی سوال‌هایشان نیست و هیچ پیش‌بینی‌ای از آینده‌شان وجود ندارد. از طرف دیگر امکان تماس با خانواده‌ها هم بسیار محدود است و به جز تماس اول با خانواده هنگام ورود به اوین، بعضا تنها یک تماس دیگر سهم هر بازداشتی می‌شود.

پیگیری خانواده‌ها از بیرون اوین هم نتیجه‌ای در پی ندارد و کسی نیست که وضعیت را به درستی تشریح کند و حرف قابل استنادی از آینده بگوید که بازداشتی و خانواده‌اش بدانند تکلیف‌شان چیست. بعضا پیش آمده که بازداشتی یک هفته در اوین بوده و هنوز کد ملی‌اش در سیستم اوین ثبت نشده و رسما انگار در اوین حضور ندارد.

مسئولان اوین هم مرتب از خانواده‌ها می‌خواهند بیرون اوین تجمع نکنند، آن هم خانواده‌هایی که به جای دیگری دست‌شان بند نیست و این تنها راه پیگیری وضعیت بازداشتی‌شان است.

پرونده‌سازی در بازجویی‌ها؟

گاهی بازجوها از همان اول با تهدید کارشان را شروع می‌کنند به ضرب‌وشتم تا مجازات شدید. هدف‌شان هم اعتراف بازداشتی به جرم‌های کرده و نکرده است. بخشی از موارد تنها سند و مدرک‌شان علیه بازداشتی، داده‌های آنتن‌های مخابراتی‌ست که می‌گوید فرد بازداشتی در فلان روز در فلان منطقه تردد کرده، یا پیامک‌های فرد بازداشتی یا استوری‌ها و توییت‌های‌شان. البته اگر بازجو به تلفن همراه و رایانه شخصی بازداشتی دسترسی داشته باشد، رمزش را هم از او می‌گیرد و همه محتوای داخل آن را زیرورو می‌کند، حتی چت‌ها و گفت‌وگوهای شخصی و خصوصی که قاعدتا نباید محتواهای آن جرم‌انگاری شود. حتی در مواردی از محتواهای شخصی تلفن همراه و رایانه شخصی افراد برای فشار آوردن به آنها استفاده می‌کنند برای اعتراف مدنظر. از سوی دیگر گاهی دروغ هم از زبان آنها شنیده می‌شود؛ از اینکه در فلان منطقه دیده شده‌ای و از شعار دادن و سنگ پرت کردن و دیگر کارهایت فیلم موجود است تا اینکه یکی از نزدیکانت علیه‌ات اعتراف کرده است.

آن بازداشتی که چندین و چند ساعت مجبور است با چشم‌بند به حرف‌ها و سوال‌ها با چاشنی ادبیاتی نامناسب گوش کند و پاسخش را بدهد، زیر فشار روانی خیلی اوقات کم می‌آورد و به کارهای نکرده هم اعتراف می‌کند. اگر بازداشتی فرد ساده‌ای باشد و معنای دقیق حرف‌ها و اعتراف‌هایش را نداند، حتی ممکن است چیزی در برگه بازجویی بنویسد و امضا کند که به راحتی در دادگاه متهم به جرائم سنگینی شود. از سوی دیگر اعتراف‌های تصویری هم در جریان است و برخی بازداشتی‌ها جلوی دوربین هم قرار می‌گیرند.