شهاب جم : فرصتي باقي نمانده ، برای رهایی از حصردر ترس باید به نظام "نه " گفت

مانده بودم اين مقاله را بنويسم و منتشر كنم يا نه ! تجربه ساليان اخير نشانگر اينست كه مردم ايران در رفتار انتخاباتي خود بيشتر غريزي عمل ميكنند و توجه چنداني به نوشته ها و مقالات تحليلي نميكنند بلكه تصميم انها دركثرت أماري ، بر أيند نيروهاي مؤثر در روزمرگي جاري زيست شان است و اين برايند اجتماعي را به "برنامه هاي مطالبه محور" تأويل ميكنند . از اينرو در نتايج انتشار چنين مقالاتي ترديد جدي وجود دارد. اما از سوي ديگر وظيفه ما در إيفاي مسئوليت خود همانا مطالعه ، دقت و تأمل ، گفتن و نوشتن است و آگاهي از أوضاع مملكت و بحران هاي پيش رو و تلاش براي بهبود أوضاع به نحوي كه عبور از بحران ها در جهت نجات كشور را ممكن ساخته و زمينه هاي رشد ملي را فرآهم آورد مسئوليت همه مردم است و "ما مردم "بايد نقش تاريخي خود در اين مرحله از تاريخ ملي را إيفا كنيم.
به هر روي ، اين روزها باز نزديك انتخابات است و بحثهاي بسياري در رسانه ها ، كوچه و بازار و در خانواده ها جاريست . طرف داران شركت مردم در انتخابات اسفند دلائل قابل تأملي را در ضرورت " رأي دادن " ارائه ميكنند . دلايلي مانند :
1-وجود شكاف درون نظام و ضرورت مشاركت شهر وندان در رأي گيري بمنظور حمايت از "روحاني" و تعميق شكاف هاي موجود .
2- جلوگيري از حضور " تندروها" در مجلس شورا و ممانعت از "بدتر" شدن اوضاع.
3- توجه به وخامت حال رهبري نظام و پيش بيني ضرورت انتخاب رهبر بعدي و يا شوراي رهبري در مجلس خبرگان آينده ، بنابراين بايد در انتخابات مجلس خبرگان شركت كرد و نگذاشت "جناح تندرو و تماميت خواه" در إنجا حاكم شود .
4-با نگاه به منطقه خاو ميانه و بحران هاي موجود و نيزوضعيت كشور هاي همسايه ايران ارامش و ثبات دروني مهم ترين أولويت مملكت است و شركت مردم در انتخابات به حفظ اين ارامش و ثبات كمك ميكند .
5-دليل ديگري كه براي تشويق مردم به راي دادن ارائه ميكنند اينست كه چون جناح تندرو خواهان ادامه روند موجود در روابط خارجي نظام و ادامه بحرانسازيهاي منطقه اي است مردم بايد با راي به حاميان روحاني انها را به مجلس شورا بفرستند تا روند تغيير روابط خارجي و باز شدن فضاي ارتباط با غرب تقويت شود ودر ادامه وضعيت اقتصاد كشور و معيشت مردم بهبود يابد
6-و...از همه تازه تر وآلبته همه گيرتر اينكه "چون شوراي نگهبان نامزد هاي إصلاح طلب و معتدل را يكسره رد كرده و اين قلع و قمع تا رده هاي سوم و چهارم أفراد شناخته شده را شامل شده است ، ما اين بار راي سلبي ميدهيم به اين صورت كه با شركت وسيع مردم و رأي يكپارچه به ليست هاي انتخاباتي جناح إصلاح طلب و حاميان روحاني مانع حضور كانديداهاي شاخص تندرو هاي نزديك به بيت رهبري نظير جنتي، يزدي ، مصباح يزدي، صادق لاريجاني ، احمد خاتمي ، علم الهدي و ... ميشويم و با اينكار انتخابات را به رفراندمي عليه جناح تندروتبديل ميكنيم ونشان ميدهيم كه مردم اينهارا نمي خواهند .
با تحليل و نقد اين آخري و تازه ترين استدلال طرف داران شركت در انتخابات شروع ميكنيم :
اگر مردم تصميم به دادن رأي سلبي به سردمداران سركوب بگيرند براي موفقيت اين پيشنهاد بايد بطور كامل به ليست هاي جناح إصلاح طلب و حاميان دولت روحاني رأي بدهند تا فاصله معنا داري بين نامزد هاي اين ليست ها با نامزد هاي مورد حمايت تندروهاو سپاهيان حامي انهاايجاد شود وبه اينصورت انهانتو انند حتي به عنوان اخرين نفرات هم وارد مجلس خبرگان شوند .امانگاهي به أسامي پيشنهادي ليست هاي منتشره توسط اصلاح طلبان و طرف داران دولت روحاني نبود أفراد رده هاي اول ،دوم و سوم اين جناح براي مجلس شورا باعث شده تا بقول خودشان به "خيرالموجودين " بسنده كنند . از اين رو به نظر ميرسد با كمبود نامزد موجه مواجه شده اند و دستشان خالي است . از طرف ديگر در ليست مجلس خبرگان انها به إفرادي چون ريشهري و تسخيري برميخوريم يعني اينها مردم را تشويق ميكنند براي انكه مثلا" جنتي و صادق لاريجاني به مجلس خبرگان نروند به أمثال ريشهري راي دهند . جل الخالق !چنين پيشنهادي به مردم حامل دو اصل و يك پيام است :
١- مردم فاقد حافظه تاريخي ، تجربه و شناخت هستند .
٢- مردم را ميشود تحت تأثير "تنفر" و احساس تحريك كرد و بعنوان ابزار از رای انان استفاده كرد.
پيام ان نيز گوياي حركت از موضع ضعف است ! در حاليكه نيرويي در صحنه سياست مؤثر است كه مبتني و متكئ بر " تو إنائي "خود و مردم حركت كند و نيز در حاليكه روش درست كار سياسي بايد روشي عقلاني و بر پايه ارائه راه حل باشد پيشنهاد أنان اينست كه اكنون چون ادمهاي مناسبي را براي جايگزيني أفراد مورد تنفر جامعه نداريم " بد"هاي ديگري چون "ريشهري " و " تسخيري " را به مجلس ميفرستيم ! ايا در اين ميان كسي نپرسيده كه خوب حضراتي همچون ريشهري ،تسخيري ، أميني، علوي و انهايي كه در ليست شانزده نفره تهران معرفي كرده ايد كجا و كي در جهت إحقاق حق مردم و بهبود اوضاع كشوركلمه اي برزبان رانده اند يا اقدامي كرده اند ؟ اينها كساني هستند كه سركوبگري وسرسپردگيشان به مقام عظمائ ولايت را پيش از اين بإرها در حرف و عمل نشان داده اند ، تنها فرقشان با ان گروهي كه عليه شان راي ميدهيد اينست كه فعلا"در جايگاه شوراي نگهبان و يا رياست قوه قضائية نيستند و الا از حيث بينش و رفتار هيچ فرقي با انها ندارند و در تمامي تجاوزات به حقوق ملت مشاركت داشته و دارند. جالب اينكه إصلاح طلبان و حاميان دولت روحاني با اين پيشنهاد به مردم دست خود را براي ملت رو كرده اند كه دعوا نه بر سر حقوق ملت كه سر سهم خواهي و بازيابي نقششان در سراي قدرت است ،علاوه بر انكه با توجه به تاكيد خامنه اي بر ضرورت رعايت "شان " شوراي نگهبان و ممانعت از "نفوذ" ، به احتمال بسيار قوي به هر نحو كه شده همان أفراد منفوری كه راي دهندگان براي عدم حضور انها پاي صندوقهاي راي مي روند را ،باز هم با تقلب ، به داخل مجلس خواهد فرستاد ، بعد از همه اينها پرسش اينست : در صورت وقوع چنين تقلبي چه كسي ميخواهد جلوي خامنه اي و خواست او بايستد و با چه ابزاری ؟ روحاني ؟ يا وزير كشور او رحمانی فضلی !! بهر روي همانطور كه گفته شد در صورتي كه آرای مردم را بحساب اورند هم در نتيجه امر تأثيری ندارد . پرسش أصولي بعدی اينست كه گيريم همه كساني كه مشوقان رای دادن مردم را به رای به انها تشويق ميكنند به مجلس خبرگان راه يابند ، ايا مردم فراموش كرده اند كه بعد از اقای خمينی انتخاب خامنه ای به رهبری نظام در واقع توسط رفسنجاني با همكاري سيد احمد (با جعل دست خط خميني ) صورت گرفت و مجلس خبرگان در انتخاب او به رهبری نظام ولايت فقيه نقش نداشت وتنها اين موضوع را تصويب كرد و به ان رای داد؟ تازه درشرايط انروز، سپاه نقش یساسي نداشت در حاليكه در اوضاع كنونی نيرو های بيرون از خبرگان نظير سپاه و مافيا های مالی نظامی ايجاد شده نقش فعالي داشته و در اين چنين شرايطي تعدادي ادمهای بريده از متن جامعه و غرق در فساد حاضر در خبرگان چه نقشی جز تاييد خواست فشارها بيرون از ان مجلس را بعهده خواهند داشت؟
در مورد مجلس شورا نيز چطور ميتوان به تعدادي افراد ناشناس كه از صافی سخت شوراي نگهبان (عدم همدلي با جنبش سبز و هم راهی با مردم )گذشته اند اميد بست ؟ چه تضمينی برای مردم رای دهنده وجود دارد كه اينها ادمهای مناسب و شايسته ای جهت خدمت به كشور هستند؟ گيريم بر خلاف تجربه موجود ،ادمهای مناسبي باشند، تجربه مجلس ششم با حضور افراد شجاعي مانند خانم حقيقت جو و اقاي موسوي خوئيني ها نشان داد كه با يك حكم حكومتي خامنه اي در مورد مطبوعات تبديل به كارگزار "بيت رهبري" شد و از ان به بعد رفتار خامنه اي و مافيا هاي حاكم مجلس را يكسره بي اعتبار كرده و از كار اند اخته است . اينها همه جلو چشم ماست و با اينهمه اكنون چه دخيلی به امام زاده أشخاص ناشناس (و احتمالا مقيد به اوامر " بيت " و برادران قاچاقچي سپاه ) ميتوان بست؟
گفته مي شود مردم بايد رای دهند تا در پي انتخابات سال ٩٢ كه روحاني را با وجود انكه مطلوب خامنه ای نبود برگزيدند باز هم بتوان كساني را خلاف ميل او به مجلس فرستاد . در پاسخ اين سخن نيز بايد ياداور شد كه ممكن است روحاني مطلوب رهبری نظام نبوده باشد اما قطعا" "نياز " او بوده . فراموش نبايد كرد كه مذاكرات مستقيم با امريكا ٦ماه قبل از خرداد ٩٢ را نماينده خامنه اي در كشور عمان آغاز كرده بود ،اخيراً اقای علی اكبرصالحی اين مهم را توضيح داده و به صراحت گفته كه از طرف شخص خامنه اي اختيار تام براي مذاكرات هسته اي داشته است . از طرف ديگر از ياد نبريم كه اقای ظريف هم در واقع وزير خارجه "رهبري " است و بنا بر اعلام خود او در بعضي موارد گزارش مذاكرات هسته اي ( و ساير امور مطرح در مذاكرات ) را مستقيم به خامنه ای ميداده و حتی روحانی را در جريان برخي امور قرار نمي داده ! بنابراين برای به نتيجه رساندن ان مذاكرات و خروج "نظام" از بحران به روحاني و كساني نياز داشته كه بتوانند با ١+٥ گفتگوها را به سر انجام برسانند و تسليم نامه را أمضا نمايند .پس از خاتمه اين مأموريت هم شانی برای روحانی و دولت مردان او قائل نيست و چنانكه مشاهده مي شود در حوزه هاي مختلف أجازه هيچ حركتی به او نميدهد و اگر روحانی در موردی حتی كلامی خلاف ميل او بگويد ، تحمل نميكند و بلا فاصله " توي دهن او ميزند"( اين جمله باعرض پوزش از خوانندگان به سبك خود اقای خامنه ای نقل شد ) .
به اينها اضافه مي شود بي اعتبار شدن مجلس شوراي إسلامي كه به ان إشاره شد، براي تصديق اين موضوع ياداوری نحوه برخورد با طرح موضوع هسته اي در مجلس خالي از لطف نيست : خوانندگان لابد بياد دارند وقتي كه نمايندگاني از مجلس خواستار اطلاع از چگونگي مذاكرات هسته اي و نتايج حاصله شدند ،لاريجاني ، رئيس مجلس ، كه بايد حامي هويت مجلس باشد به انها نهيب زد كه " اين موضوع هسته ای، بحث فروش سيب زمينی که نيست " و وقتي كه نيازبه تصويب ان بود،ظرف مدت بيست دقيقه در همان مجلس تصويب شد ! امرئ كه از ابتداي تشكيل " پارلمان" در ايران تا به امروز بی سابقه بوده و مجلس رژيم را يكسره از اعتبار تهي كرد. در طول ساليان اخير نيزمشاهده می شود مجلس شوراي إسلامي هيچ نقشی در مسائل مهم مملكتی نداشته است .
اما جای يك سئوال أساسی در اين ميان خاليست و ان اينكه از مشوقان رای دادن مردم بايد پرسيد از سركوب جنبش ١٣٨٨ تا كنون ايا خامنه ای و قدرتمداران ذره اي از ان كودتا در رای مردم كوتاه امده اند ؟ حالا مردم با هر انگيزه اي با چه تضميني برای بحساب امدن رايشان در انتخابات شركت كنند؟ به اعتبار اقای رحمانی فضلي ؟!!
اماحاميان راي دادن دليل ديگري هم دارند . أنان ميگويند وراه ديگري نيست و كساني كه تحريم را تبليغ ميكنند راه حلي ارائه نميدهند و بطور كلي " الترناتيوي " نيست . پس. ميماند اينكه برويم راي دهيم ، شايد ، إصلاحي ولو كوچك صورت گيرد و گامي به پيش بر داشته شود . پاسخ اين سخن هم ميهنان در خود پرسش نهان است :
رژيم ولايت فقيه مدتهاست مردم را در تنگناي ترس و گزينش بين بدوبدتر گرفتار كرده است . مردم با شركت در راي دادن خود را وارد حصري ميكنند كه رژيم براي انها تدارك ديده است ، اين حصر در جنبه هاي مختلف و براي أفراد مختلف ايجاد شده است . با تحريم چنين انتخابات مفتضحي مردم خود را از تنگناي "حصر نظام " بيرون مي اورند .
تحريم كنندگان معتقدند كه "راي دادن" و يا "راي ندادن" اولين و يا اخرين گام حركت بسوي دموكراسي نيست بلكه تنها يك گام در مسير است ، تجربه انتخابات برگزار شده در اين رژيم گوياي اين است كه "راي دادنها"نه تنها وضعيت را بهتر نكرده كه جهت گيري نظام خلاف ان نيز بوده است.
مردم تحريم كننده پيش از تحريم تحولي در خود بوجود أورده اند كه بر اثر ان تحول و باور به حق حاكميت ملي با تحريم رژيم و انتخاباتي كه برگزار ميكند ميگويند نه ! و با اينكار فضاي بازي براي حضور خود و نيروي جايگزين مستقل از رژيم ميگشايند.
در گامهاي بعدي نيروي جوان إيراني متكئ به خود پيوند ميان نهادهاي مدني را مستحكم كرده و مبناي افزايش اعتماد عمومي بعنوان سرمايه اجتماعي خواهد شد.
در انديشه ايرانيان مستقل و ازاد همواره راه حلها با مشاركت مردم يافته مي شود و أنان انتظار نسخه معجزه گری به تنهايی از هيچ نيروی سياسي ندارند ،بلكه نسخه معجزه گر همانا مشاركت همگاني در بر داشتن گامهای درست و منطقي است تا در پيمودن هرگام ،گام بعدي روشن شود . ارائه راه حل هاي قطعي بعنوان تنها راه حل نهايي روش استبداد است خواه در لباس إصلاح طلبی و يا أصول گرايي و يا دلسوزی براي كشور !
در صورتي كه مردم باور به خود و توانائي خود را در نرفتن به درون حصر نظام و با تحريم انتخابات به رژيم و جهانيان نشان دهند و راي ندادن را اخركار ندانسته و با پيگيری طرح خواسته هاي أساسي در مجامع ، سمينار ها، جلسات ، خانواده ها، محيط كار و... پويايي خود را حفظ كرده و افزايش دهند رژيم با نيروي مقاوم اجتماعي به مثابه الترناتيو (نيروي جايگزين) روبرو خواهد شد و بناچار و براي جلوگيري از شورش مردم عقب خواهد نشست و فضا به تناسب حضور مردم و مسئوليت پذيری انها بسوی آزادی رفته و در اختيار مردم قرار خواهد گرفت .
وكلام اخر اينكه ايران عزيز ما از مرحله بحران گذشته و ادامه وضع موجود به فاجعه مي إنجامد . برهمه ايرانيان فارغ از هر أنديشه سياسي كه دارند است كه با توجه به انچه در زير مي ايد بينديشند :
اقاي عيسي كلانتري وزير كشاورزي دولتهاي رفسنجاني و خاتمي در اخرين مصاحبه اش گفت "تا بيست سال آينده بايد پنجاه ميليون إيراني از ايران مهاجرت كنند چون كوير در كشور گسترش خواهد يافت .
كارشناسان ميگويند ايران از مرحله خشكسالي گذشته و دچار "خشكيدگي"شده است !
سطح إبهاي زيرزميني در دشتهاي كشور بطرز غير قابل باوري پايين رفته ،بعنوان مثال در دشتهاي فارس ٤٨٠ متر پايينتر رفته است!
كمتر از ٣٠درصد كارخانجات كشور فعالند ، اقتصاد ايران بيش از گذشته وابسته به نفت است و اين در حاليست كه بهاي نفت بين بيست تا سي دلاربراي هر بشكه در نوسان است .
به گفته روحاني دولت بيش از ٢٥٠هزار ميليارد تومان به پيمانكاران بدهكار است و براي پرداخت حقوق كاركنان دولت و يارانه هاي نقدي در فشار است.
مطالبات معوق بانكها از وابستگان دستگاه "قدرت" بيش از ١٨٠هزار ميلياردتومان است كه بخش اعظم انرا غير قابل وصول ميدانند.به اين طريق بانكها ورشكسته به نظر ميرسند .
بيكاري ، فساد ، افزايش اعتياد ، فروپاشي مباني أخلاقي و ... دستاورد هاي امروز ماست!
اكنون لحظه اي درنگ ، بينديشيم كجا ييم . ايا مسئله ما اين است كه سيد حسن خميني تاييد صلاحيت بشود يا نه؟! ايا مسئله اينست كه كدام نامزد رده چندم به اصطلاح إصلاح طلب يا اصولگرا به مجلس نظام ولايت فقيه برود ؟ كه چكار كند؟
سطح مسئله ملي ما ايرانيان چيزديگری است و در تراز ديگری قرار دارد . اين واقعيت پيش روي ماست
