بحران آلودگی هوا حل نخواهد شد

Aloodegi Hava Mazot souzi

داستان تکراری و هرساله همه مردم سرزمین ایران، بحران آلودگی هوا؛ بحرانی که انگار قرار نیست هیچ‌وقت حل شود. هوا که رو به سردی می‌رود باید منتظر مه خاکستری دورتادور شهر باشیم. هوا ترسناک می‌شود و گاهی مزه خاک می‌گیرد. خیلی‌ها نفس کم می‌آورند. شهرها درحالت بحرانی، اضطرار و تعطیل قرار می‌گیرند. راه چاره هم تنها وزش باد است و بارش باران.
تکرار مکررات است که بگوییم آلودگی هوا تاثیرات جبران‌ناپذیری بر سلامتی همه جانداران از انسان‌ها و حیوانات تا گیاهان می‌گذارد. به‌خصوص درباره افراد مسن، کودکان، بیماران قلبی و ریوی و زنان باردار که ممکن است با تاثیرات غیرقابل بازگشتی همراه باشد. از بس که هرسال پزشکان و کارشناسان هشدار داده‌اند که آلودگی هوا باعث آسم و بیماری‌های ریوی، افزایش فشار خون، غلظت خون بالا، سکته مغزی و مواردی از این دست می‌شود، نسبت به این هشدارها بی‌حس شده‌ایم. دیگر خودمان هم می‌دانیم قرار است در فصل سرما و وارونگی هوا چه بلایی سر جسم و جان‌مان بیاید.
پیش از این آلودگی هوا بیشتر در کلانشهرها به‌خصوص تهران و شهرهای جنوبی مشاهده می‌شد. اکنون چنین وضعیتی را می‌توانیم در شهرهای کوچک هم مشاهده کنیم. حتی شاهد بروز زودهنگام آلودگی هوا هستیم. اکنون این سوال مطرح می‌شود که چرا بحران آلودگی هوا در کشورمان حل نمی‌شود؟ ریشه این بحران دامنه‌دار کجاست؟
سال‌هاست که یک لیست بلندبالا از مواردی که باعث آلودگی هوا می‌شود، مقابل چشم‌مان قرار دارد، از کیفیت پایین سوخت، گردوغبار و ریزگردها، خودروهای غیراستاندارد، صنایع آلاینده، عملکرد شهرداری‌ها، مازوت‌سوزی در نیروگاه‌ها و ده‌ها مورد دیگر.
اکنون می‌توان گفت که بحران آلودگی هوا قرار نیست حل شود. چرا؟ پاسخ روشن است. چون عزمی برای مقابله با آلودگی هوا وجود ندارد. شاید ذکر چند مثال روشن کند که چرا باید همچنان در هوای آلوده نفس بکشیم.
مثال اول، یکی از عوامل آلودگی هوا خودروهای غیراستاندارد شرکت‌های خودروسازی کشور است. آیا زور کسی به این شرکت‌ها می‌رسد که نباید خودرو غیراستاندارد تولید کنید؟ وزارت صمت باید این شرکت‌ها را مکلف به رعایت استانداردهای لازم بکند. همه می‌دانیم وضعیت خودروسازی کشور به چه صورت است. اگر وزارتخانه نتوانست و شرکت‌های خودروسازی زیر بار نرفتند، پلیس می‌تواند مانع شماره‌گذاری خودروهای غیراستاندارد سایپا و ایران‌خودرو شود. اما چرا این اتفاق رخ نمی‌دهد؟
مثال دوم، وزارت نفت باید نسبت به تامین سوخت باکیفیت و استاندارد اقدام کند. حتماً شنیده‌اید که استانداردی برای بررسی میزان کیفیت سوخت با نام یورو ایجاد شده که هر چندسال یک بار این استاندارد را ارتقا می‌دهند. از یورو یک شروع شده و اکنون بحث یورو 6 است. اگر میزان آلایندگی سوخت خودروها که به گفته سازمان محیط زیست حدود هفتاد ‌درصد میزان آلودگی هوا را شامل می‌شود در نظر نگیریم، مشکلات هوای آلوده تا سال‌های طولانی گریبانگیر مردم کشورمان خواهد بود. بنزین استاندارد یک موضوع تکراری است که از سال‌های دور تاکنون قرار است وزارت نفت چاره‌ای برای آن بیندیشد. اما همچنان درگیر سوخت باکیفیت و استاندارد هستیم. حال به این بخش تعداد بی‌شمار خودروهای فرسوده و از رده‌خارج‌شده را هم اضافه کنید؛ ماجرا سخت‌تر و پیچیده‌تر می‌شود.
مثال سوم را هم مطرح می‌کنم و مثال‌های فراوان دیگر را به خوانندگان واگذار می‌کنم. موضوع ریزگردها و گرد و غبار سال‌هاست که مردم شهرهای جنوبی کشور را گرفتار کرده است. خب راهکارهای فراوانی برای مهار ریزگردها مطرح شده که اجرایی، هزینه‌بر، طولانی و زمان‌بر است و عزم و اراده جدی می‌خواهد. ریزگردها آثار مخربی، هم در کشور و هم در سلامت مردم ایران دارد و ضرورت مهار آن هشدار داده می‌شود. بخشی از راه‌های مهار این بحران از طریق توجه به محیط زیست امکان‌پذیر است. بیابان‌زدایی و ایجاد پوشش گیاهی، احیای تالاب‌ها، ریگ‌پاشی به جای مالچ‌پاشی، اصلاح الگوی مصرف آب و موارد دیگری از این دست. در عین حال از منظر حقوق بین‌الملل نیز ایران باید فعال باشد، چون یکی از مسائل ما گردوغباری است که از کشورهای همسایه وارد ایران می‌شود. ریزگردهای عربی یکی از این موارد است که سال‌هاست راهش را به ایران باز کرده و شهرهای بسیاری را در بر می‌گیرد. اما همچنان با بحران ریزگرد مواجه هستیم.
شاید همین سه مثال از میان ده‌ها مثال کافی باشد تا متوجه شویم همه بحران‌های کشور سال‌هاست که حل‌نشده باقی‌مانده‌اند. اگر قرار باشد یک مسئله بزرگ و در مقیاس ملی حل شود، لازمه آن یک کار سیستماتیک خواهد بود. مسائل مهم کشور سلسله‌وار به هم وصل هستند و رفع آنها نیازمند عزم و اراده جدی و صرف هزینه‌های مادی و معنوی فراوان است. اصلاً ریشه بسیاری از بحران‌های کشور در سایر بحران‌هاست. بحران آب، بحران محیط زیست، بحران ریزگردها، بحران مدیریت، بحران سوخت بی‌کفیت، بحران خودروهای فرسوده، بحران خودروهای غیراستاندارد، بحران اقتصادی و موارد بی‌شمار دیگر که برای هر کدام می‌توانیم مثال‌های بسیار مطرح کنیم. همه این بحران‌ها به یکدیگر وصل هستند. اضافه کنید بحران‌هایی که جامعه با آنها درگیر است. بحران بی‌اعتمادی و ناامیدی، بحران سیاسی و مواردی دیگر که این موارد نیز کار را برای تصمیم‌گیری و جلب مشارکت مردم سخت کرده است.
نکته آخر اینکه حل بحران‌ها نیازمند یک مسئولیت‌پذیری در امور حاکمیتی است. بحران‌ها، سلسله‌وار به هم وصل هستند. حل جداگانه هر یک از آنها به تنهایی امکان‌پذیر نیست. باید مجموعه‌ای از اقدامات به شکل سیستماتیک، در زمان طولانی و نه کوتاه‌مدت و با صرف هزینه‌های گزاف انجام شود تا به تدریج شاهد بهبود شرایط باشیم. مقامات سطح بالا و تاثیرگذار کشور باید برای تک‌تک این موارد ورود و همراهی کنند. چراکه هیچ مسئله‌ای را به صورت منفرد و جدای از سایر مسائل نمی‌توان حل کرد. اما ورود مسئولان عالی‌رتبه کفایت نمی‌کند. چون تعداد بحران‌ها به حدی زیاد است که بدون همراهی و مشارکت مردم قابل حل نخواهد بود. نتیجه اینکه سیستم باید رابطه‌اش را با مردم بهبود بخشد. باید مردم به مسئولان اعتماد پیدا کنند. در غیر این صورت هیچ برنامه باکیفیتی به مرحله اجرا نمی‌رسد.
مسئله آلودگی هوا از آن دست بحران‌هایی است که حالاحالا‌ها نمی‌توان امیدوار به حل آن بود. شاید متولیان امید دارند که در سال‌های آینده به خودی خود حل شود.

منبع: هم میهن / افشین امیرشاهی